بیا کنارم باش...
میدونی وقتی خدا داشت بدرقه ات می کرد چی گفت؟
 
گفت:جایی که میری مردمی داره که تو را می شکنند 
 
نکنه غصه بخوری من همه جا با تو هستم
 
توی کوله بارت عشق می گزارم که بگذری
 
اشک می گذارم که همراهیت کنه
 
غرور می گذارم که هر مو قع خسته شدی زیر پات لهش کنی
 

ای کاش که من پیر شوم در بغلت

با دست تو زنجیر شوم در بغلت

پرواز پر از حس رهایی ست ولی

ای کاش زمین گیر شوم در بغلت




چقدر خوشحــ ــال بود شیطــ ــان وقتے سیبــ را چیدم …

گمان مے کرد فریب داده استــ مرا

نمے دانستــ تو پرسیده بودے :

مرا بیشتر دوستــ دارے یا ماندن در بهشــ ــتــ را

 

برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

تعداد صفحات : 9
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد